معنی باخت ورزشی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
باخت. (مص مرخم، اِ) از مصدر باختن. مقابل برد: برد و باخت. مغلوبیت در قمار. غرم. زیان. خیبت: برد قمار باخت است. آخر این باخت... از بهر برد... بود. (کتاب المعارف).
عشق باخت
عشق باخت. [ع ِ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) عشق باختن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به عشق شود:
آفتی نبود بتر از ناشناخت
تو برِ یار و ندانی عشق باخت.
مولوی.
ورزشی
ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
باختن
(اسم) مالی که در قمار از دست میدهند،
مترادف و متضاد زبان فارسی
باختن،
(متضاد) برد، شکست،
(متضاد) پیروزی
فارسی به عربی
خساره
گویش مازندرانی
خوابیده
فارسی به ایتالیایی
perdita
فارسی به آلمانی
Unbesiegbar [adjective], Unschlagbar
معادل ابجد
1526